18-01-2011, 08:26 AM | #1 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 972
|
چه كنيم كه فرزندانمان يكديگر را دوست داشته باشند؟
چه كنيم كه فرزندانمان يكديگر را دوست داشته باشند؟ همه ي والدين اميدوارند كه فرزندانشان به يكديگر عشق ورزيده و احترام بگذارند، يا حداقل از آنها انتظار دارند كه همبازي خوبي براي يكديگر باشند و رفاقت و سازگاري داشته باشند. با وجود اين، سروصداها و برخوردهاي بين فرزندان تنشهاي زيادي در خانه ايجاد مي كند و پدرو مادر را درمانده مي سازد. اما چه كنيم تا فرزندانمان يكديگر را دوست بدارند، همان قدر كه ما دوستشان داريم ؟ و چگونه مي توان كمي صلح و آرامش به فضاي خانه هديه كرد ؟ نكات مهمي در باره روابط بين خواهرها و برادرها وجود دارد، ازجمله : - هريك از فرزندان به طور طبيعي به خواهر يا برادر خود عشق مي ورزند. آنها مي خواهند كه دوست بدارند و دوست داشته شوند. - همه فرزندان نيازمند توجه و آغوش گرم والدين خود هستند. توجه مستقيم و انديشيدن به نيازها و خواسته هاي آنان و در دسترس بودن والدين از مهمترين نيازهاي كودكان به شمارمي آيند. - زماني كه والدين به نيازهاي مهم كودكان توجه نكنند، آنها به آسيب ديدگي روحي دچار مي شوند كه به صورت نااميدي و بي اعتنايي بروز مي كند. - در بيشتر موارد ، فرزندان، احساسات خود را پنهان مي كنند ؛ زيرا كسي در اطراف و نزديكي آنان وجود ندارد تا شنونده گفته هاي آنان باشد و از احساسات نهفته آنها با خبر شود. - زماني كه والدين به فرزند ديگر توجه مي كنند يا اينكه با دوست خود به گفتگو مشغولند ، احساسات كودك آسيب ديده تحريك مي شود. او بيش از پيش نسبت به توجه والدين احساس نياز مي كند، نيازي فوري و اضطراري كه بايد به آن پاسخ داد. - كودكي كه نسبت به توجه والدين خود احساس نياز مي كند، به طور طبيعي ولي در شرايطي دور از انتظار والدين احساس دروني و نهفته خود را آشكار مي سازد. احساساتي كه به شكل گريه كردن ، خنديدن ، بدخلقي ، عرق كردن ، لرزيدن ، دعوا كردن بروز مي كند و به منظور جلب توجه و رضايت پدرومادر آشكار مي شود. اين رفتارها ادامه مي يابد تا عملكرد والدين متوقف شود و توجه آنها به سوي فرزندشان معطوف گردد. - شنيدن حرفهاي فرزندان بدون قضاوت كردن راه مناسبي است كه به فرزندان كمك مي كند تا بتوانند فشار رواني موجود را بر طرف سازند. پس از يك گريه طولاني ، كودك مي داند كه جايگاه مطمئني براي عشق ورزيدن درانتظار اوست وهمه اطرافيان از اضطراب و نگراني حاصل از فشار رواني اي كه او را آزار مي دهد، باخبر شده اند. - مداخله كردن در درگيريهاي كودكان ممكن است آسيب ديدگي را بيشتر كند. در اين هنگام به فرصت كافي نياز داريم تا گفته هاي آنان را بشنويم و درفرصتي مناسب احساسات خود را بيان كنيم . توجه به اين مطالب به والدين كمك مي كند تا هنگام در گيري فرزندان برخورد مناسبي داشته باشند. بيشتر كودكان نسبت به فرزند ديگر احساس حسادت و خشم دارند. اما هرگز احساسات كودك به اين دو محدود نمي شود، اگر چه از نظر پدر ومادر، شاخص ترين احساسات كودك به حساب مي آيند. فرزندان ما زمان زيادي را براي بازي كردن و همكاري با يكديگر صرف مي كنند ، در حالي كه درهمين زمان كه آنها رفتاري دوستانه با يكديگر دارند، ما مشغول شستن ، پختن ، نظافت كردن و پرداختن به كارهاي روزانه هستيم. بهترين توصيه ها هنگام درگيري خواهران و برادران : اگر براي هر يك از فرزندان زماني مناسب صرف كنيم و شنونده اظهارات و احساسات آنها باشيم ، احساس آنها درباره توجه ما به آنها بدون خدشه مي ماند و مطمئن هستند كه براي والدين خود اهميت دارند. با دقت وهوشياري مداخله كنيد يا حداقل پس از 5 دقيقه ي اول درصحنه حاضر شويد . حضور به موقع شما درصحنه درگيري ، كمك مي كند تا بتوانيد به مسئله پي ببريد و مانع عصبانيت فرزندان و صدمه زدن يا اهانت كردن آنها به هم بشويد . پيش از شروع و ادامه يافتن درگيري ، راحت تر مي توان اضطراب و ناراحتي موجود را برطرف ساخت. اگر نتوانستيد به موقع حاضر شويد از فرزندانتان عذرخواهي كنيد : " متأسفم از اين كه نتوانستم به موقع حاضر شوم و از بروز حوادث ناراحت كننده جلوگيري كنم . به من بگوييد چه اتفاقي افتاده است ؟" فرزندان ما پس از درگيري مي توانند به راحتي رفتاري دوستانه با يكديگر داشته باشند، البته درصورتي كه مورد سرزنش قرا رنگيرند. اگر والدين بتوانند درخانواده به طور منصفانه رفتار كنند و مسئوليت ها را برعهده بگيرند، فرزندان مي توانند احساسات دروني خود را بهتر ابراز كنند و از آسيب ديدگي هاي روحي در امان بمانند. به آرامي و نرمي با آنها گفت و گو كنيد. به نوبت از هر يك از آنها بپرسيد كه چه اتفاقي افتاده و به سخنان هردو با دقت گوش دهيد. بيان كردن احساسات دروني مهمترين بخش درگيري است . به آنها فرصت كافي بدهيد ؛ زيرا برقراري پيوند دوباره نياز به زمان كافي دارد. در برخي موارد، يكي از كودكان به ديگري ضربه وارد كرده و فرار مي كند. در اين گونه موارد، واكنشهاي خود را تغيير دهيد؛ به طور مثال بار اول وقت بيشتري با كودك آسيب ديده يا مجروح صرف كنيد و سپس به سوي فرد ديگر برويد. بار دوم فقط به كودك آسيب ديده توجه كنيد. هر دو كودك به كمك شما نيازمندند . كودكي كه ضربه را وارد كرده احساس پشيماني مي كند ، او فرد بي مسئوليتي نيست بلكه نتوانسته احساس خود را بيان كند و كنترل خود را ازدست داده است . اغلب كودكان يكديگر را دوست دارند و به طور طبيعي به سوي هم كشيده مي شوند . اگر والدين به موضوع هايي كه دوستي فرزندانشان را پايدار و مستحكم تر مي كند توجه داشته باشند، روابط دوستانه بين فرزندان تداوم خواهد يافت. بچه ها هميشه به دنبال بهانه مي گردند تا بتوانند احساسات دروني خود را بيرون بريزند، به طور مثال هنگامي كه بستني مي خورند اگر فرزند ديگر يك قاشق بيشتر بستني بخورد، درگيري شروع مي شود و از اين طريق احساس حسادت، نياز، درماندگي و عدم پذيرش از سوي آنها ابراز مي گردد. زماني كه والدين گريه ، بدخلقي و خشم فرزند خود را تحمل كنند و با حوصله به حرف هاي او گوش كنند ، به اشتباه خود پي مي برد . گوش دادن به سخنان كودكان آسيب ديدگي روحي آنها را ترميم مي كند و روابط موجود را محكمتر مي سازد. |
18-01-2011, 08:48 AM | #2 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 972
|
ارتباط فرزندان با يکديگر درخانواده
ارتباط فرزندان با يکديگر درخانواده در يک خانواده فرزندان بايد احساس کنند ، پدر و مادر آنها را به يک اندازه دوست دارند . ولي گاهي برخورد والدين با فرزندان به گونهاي است که منجر به تحريک حس حسادت و ايجاد احساس حقارت نسبت به ديگري در کودک ميگردد و روابط فرزندان را مغشوش ميکند. «کودک خردسال مخصوصاً از سنين يک تا پنج سالگي ، چون به آن درجه ازمنطق و تکامل فکري نرسيده که متوجه شود نوازد تازه متولد شده به دليل رفع نيازهايش به مراقبت بيشتري نياز دارد ، تصور ميکند رقيبي است که مهر و محبت والدين را تصاحب کرده و ديگر چيزي براي او نمانده براي همين نسبت به او حسادت ميکند . اگر والدين مراقب رفتار خود نباشند و اين حسد در او باقي بماند تا بزرگسالي و گاه تا پايان عمر به شکلهاي مختلف ظاهر ميشود.» به منظور ايجاد همکاري و دوستي بين فرزندان توصيههايي ميشود که از قبل از تولد نوزاد جديد تا زمان کودکي را شامل ميشود. 1- قبل از تولد نوزاد جديد : سن کودک هر اندازه باشد، دنيايش با آمدن کودک جديد زير و رو ميشود. پس تا حد ممکن او را در پذيرفتن نوزاد جديد شرکت دهيد. بگذاريد صداي ضربان قلب کودک را بشنود، در خريد لباس نوزاد شرکت کند، اتاق نوزاد و وسايل او را تزئين کند. 2- بعد از تولد نوزاد : بعضي از کارهاي نوزاد را که کودک دوست دارد انجام دهد ، به او واگذار کنيم و هر طور که انجام داد به ياد داشته باشيم که او يک کودک است و از او ايراد نگيريم . فقط او را تحسين کنيم . به خاطر نوزاد هرگز او را دعوا نکنيم . او را به خدمتکار نوزاد تبديل نکنيم . به او بگوييم :«چون کودک بزرگتر و قويتري هستي هميشه اين نوزاد به تو نياز دارد» . حس همکاري او را جلب کنيم. زماني را فقط به کودک بزرگتراختصاص دهيم. 3- کودکان بزرگتر : کودک را با خواهر و برادرانش مقايسه نکنيم چون فقط باعث تحريک حس حسادت ميشود. بگذاريد با يکديگر احساس راحتي کنند و به همديگر افتخار کنند. به خاطر داشته باشيم آنها دو فرد جدا و دو شخصيت متفاوتند. محاسن هر کدام را تشويق کنيد تا منجر به پيشرفتشان گردد. «دچار اين اشتباه نشويد که هر قانون و امتيازي براي بچّه کوچکتر است ، براي بزرگتر هم همان است . به فرزندان بفهمانيد که قوانين و امتيازها براساس سن، جنس و کارهايي که انجام ميدهند تعيين ميشود. به منظور جلوگيري از برخي ابهامات، در ذهن بچّهها نيازهاي متفاوت آنها را، در يک زمان تهيه کنيد. اگر فرزندان يک جنس هستند اصرار نکنيد، بچه کوچکتر از بزرگتر تبعيت کند . اجازه دهيد هر کدام برنامه خودشان را داشته باشند. به بدگوئيهاي آنها از يکديگر توجه نکنيد و وارد درگيريهاي آنها نشويد. به آنها ياد دهيد چه طور به حل و رفع اختلافهايشان بپردازند و آنها را براي دوستي و همکاري با هم تحسين کنيد. |
برچسب ها |
روان شناسی, روانشناسی, روانشناسی کودک, روانشناسی خانواده |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly